«فال گایز» که رابط کاربری (UI) بسیار ساده و مناسبی را مقابل چشمان مخاطب میگذارد و او را درون منوهای پیچیده گم نمیکند، در هر دور شما را به ۵ رقابت میفرستد؛ ۵ مینیگیم کوتاه که با شرایطی مشخص از بین ۲۴ مینیگیم موجود انتخاب میشوند و مرحله به مرحله بازیکنان را حذف میکنند تا درنهایت فقط یک نفر تاج را بهدست بیاورد. به همین خاطر دقیقا وقتی دور اول تجربهی «فال گایز» را تمام میکنید، متوجه پتانسیل بسیار زیاد آن برای کسب پشتیبانی عالی در آینده میشوید. چون به سرعت میفهمیم که استودیو همیشه میتواند برخی از این مینیگیمها را حذف کند، مینیگیمهای تازهای را به بازی بیاورد و اینگونه توانایی تولید ۱۰۰ها تجربهی متفاوت را داشته باشد.
تازه بازی خوشبختانه با درنظرگرفتن اینکه برای همهی سنین عرضه شده است، اصلا پروسهی یادگیری سختی را مقابل بازیکن نمیگذارد و به سرعت او را مشغول رقابتها میسازد. اینجا شما فقط کنترلکنندهی جهت حرکت، پرش، شیرجه و گرفتن هر جسم هستید و تمام مینیگیمهای بازی روی همین مکانیکهای کنترلی ساده سوار میشوند. هرچند مسلط شدن بر هرکدام از این مینیگیمها و یاد گرفتن حقههای نهفته در هرکدام از آنها ماجرای دیگری است و نیاز به توجه فراوان دارد.
برای نمونه در مینیگیمهایی که در آن باید طی مدتزمانی محدود خود را به خط پایان برسانید و تنها با چالش زمانی مواجه هستید، تقریبا هیچ گیمری نیست که نداند باید چه کاری را انجام بدهد. در حقیقت اکثر مینیگیمها انقدر واضح و ساده طراحی شدهاند که همه در همان دور اول تجربهی هرکدام از آنها، هدف اصلی را میشناسد و آن را دنبال میکند. ولی فقط افرادی که روی بازی وقت گذاشتهاند و مینیگیمهای اینگونهی آن را خوب میشناسند، از مسیرهای درست میروند، از پرتاب شدن به جلو به کمک میلههای چرخنده بهره میبرند و از الگوهای زیادی برای گیر نیافتادن بین جمعیت زیاد گیمرهای رقیب پیروی میکنند.شوربختانه برخی از مینیگیمهای رقابتی بازی بیشتر از آن که مهارتمحور باشند، صرفا شانس شما در هر دور را میسنجند
حالا چند هفتهی دیگر احتمالا چه اتفاقی رخ میدهد؟ برخی مینیگیمها در نقشههای متفاوتی پیش میروند و بعضی مینیگیمها بهطور کامل عوض میشوند. این یعنی ناگهان همهی بازیکنها در برخی رقابتها مجددا بهدنبال یادگیری هستند و بیشتر و بیشتر روی بازی وقت میگذارند. این وسط از آنجایی که همهی خریدهای درونبرنامهای «فال گایز» به آیتمهای ظاهری محدود شدهاند، هیچکس احساس عقب ماندن از سایر گیمرها را ندارد و صرفا روی غرق شدن در این تجربه وقت میگذارد. چون حتی سیستم سطحبندی بازی هم صرفا شما را به آیتمهای ظاهری بیشتری میرساند و هیچ برتری ذاتی و آزاردهندهای به گیمرهای قدیمیتر نمیبخشد. اینگونه حتی کسی که یک سال بعد وارد «فال گایز» میشود، شانس پیروزی بر فردی را دارد که ساعتها پای بازی وقت گذاشته است. در عین حال آن گیمری که ساعتها در «فال گایز» وقت گذراند، احتمالا حقههایی را میشناسد که بازیکن تازهوارد از آنها بیاطلاع است.
باتوجهبه همهی این حقایق جذاب، ناراحتکننده به نظر میرسد که درصدی از مینیگیمهای بازی برخلاف سایر رقابتها آنچنان روی مهارت شما متمرکز نمیشوند و واقعا میتوانند به شکل شانسی برنده و بازنده را تعیین کنند. البته که وجود عامل شانس به شکل کنترلشده در برخی از مینیگیمها آنها را جذابتر کرده است. ولی این مسئله وقتی تبدیل به یک مشکل میشود که بازی بیشتر از مهارتمحور بودن، شانسمحور به نظر بیاید.
نتیجه گیری کلی در باره این بازی از نظر من این است که حداقل ارزش یک بار تجربه را دارد خیلی به ظاهر عروسکی و کارتونی بازی توجه نکنید بازی سختی هایی دارد که بنده بعد حدود 6 ساعت بازی حتی یک بار هم برند هبازی نشدم :)))